نگاهی به یک بیت از حافظ

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

متفرقه های (٢)

تولدم را جشن نگیربیاتاریکی ام را فوت کن ...▓ اسفند ٩۵..............ستاره ها مدامگله های بیات می کردندو منیک گوشهسجاده ام راـ که از نمازهای یک بار مصرف پاک نمی شد ـبه دست دعاهای بُنجلسپرده بودمو به این نگاهی به یک بیت از حافظ...
ما را در سایت نگاهی به یک بیت از حافظ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahmadazarkaman1358 بازدید : 60 تاريخ : جمعه 29 فروردين 1399 ساعت: 3:10

صفحه بیست و سوم و سی هشتم از دفتر کودکی

▣ صفحه ی بیست و سوموانتی گوجه های قرمز رنگ را ریخت گوشه ی چادر زن قصاب و با کلی تعارفِ الکی پولش را گرفت . دخترسادات خانم نشسته بود توی آفتاب ساعت یازده و بستنی نونی گاز می زد . من هوس کرده بودم که تو نگاهی به یک بیت از حافظ...
ما را در سایت نگاهی به یک بیت از حافظ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahmadazarkaman1358 بازدید : 80 تاريخ : جمعه 29 فروردين 1399 ساعت: 3:10

خرده نوستالژی های من ۵

اوستا مشغول پُر کردن پیت نفتی هایش بود و غلام تُرک هم داشت از والیبال پشت پاسگاه برمی گشت . والیبال های پشت پاسگاه بیش تر سَرِ شرط بندی انجام می شد ؛ آن هم سرظهرهای خلوت . یکی از زن های همسایه ، به مح نگاهی به یک بیت از حافظ...
ما را در سایت نگاهی به یک بیت از حافظ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahmadazarkaman1358 بازدید : 70 تاريخ : جمعه 29 فروردين 1399 ساعت: 3:10

خرده نوستالزی های من ۶

داوود ، تَنگِ تیربرق ایستاده بود و سیگار می کشید و با تسبیح ماهی شکلش بازی می کرد ...زن های همسایه دور هم نعناع پاک می کردند و حلزون های لایش را می دادند به بچه هایشان که بازی کنند ... مریم خانم داشت نگاهی به یک بیت از حافظ...
ما را در سایت نگاهی به یک بیت از حافظ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahmadazarkaman1358 بازدید : 77 تاريخ : جمعه 29 فروردين 1399 ساعت: 3:10

داستان ـ قسمت اول

(١)پا شیر حیاط نشسته بودم و مدام به صورتم آب می زدم و کیفور می شدم . آبی که از صورتم می ریخت روی موزاییک های داغان و نیم شکسته ، تند می دوید و در چاه فرو می رفت . همان چاهی که چند روز پیش گیر و گرفتار نگاهی به یک بیت از حافظ...
ما را در سایت نگاهی به یک بیت از حافظ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahmadazarkaman1358 بازدید : 74 تاريخ : جمعه 29 فروردين 1399 ساعت: 3:10

خرده نوستالژی های من ٧

مش مصطفی داشت با چرخ دستی اش آب زرشک می فروخت . شکل و شمایلش جوری بود که انگار از فیلم هزار دستان علی حاتمی فرار کرده .پول می خواستم که از مش مصطفی آب زرشک بخرم و آقام می گفت هنوز کلاغ در کف دستم نرید نگاهی به یک بیت از حافظ...
ما را در سایت نگاهی به یک بیت از حافظ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahmadazarkaman1358 بازدید : 69 تاريخ : جمعه 29 فروردين 1399 ساعت: 3:10

خرده نوستالژی های من ٨

پروین وقتی موهایش را خرگوشی می بست من را یاد کارتون پیم پا می انداخت . هر چند پیم پا یک سگ خالخالی بود ولی گوش های درازش به نظرم درست به درازی موهای پروین بود ، البته بعد از بستن به مدل خرگوشی . بابای نگاهی به یک بیت از حافظ...
ما را در سایت نگاهی به یک بیت از حافظ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahmadazarkaman1358 بازدید : 70 تاريخ : جمعه 29 فروردين 1399 ساعت: 3:10

خرده نوستالژی ٩

آب قطع شده بود و باز زن ها ظرف و ظروف نَشُسته ی ناهار را داشتند می بردند سَرِموتور آب که بشویند ؛ بعضی با فرغون ، بعضی با زنبیل . آبِ کفی شده بود که می رفت به باغ حاج مَم تقی . دلم به حال انارها می سو نگاهی به یک بیت از حافظ...
ما را در سایت نگاهی به یک بیت از حافظ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahmadazarkaman1358 بازدید : 74 تاريخ : جمعه 29 فروردين 1399 ساعت: 3:10

خرده نوستالژی ١۰

نمی دانم این عادت از کجا می آمد که هیچ وقت دوست نداشتم توی خیابان چیزی بخورم . حتی اگر خیلی گرسنه شدم و به اجبار به یک ساندویچ فروشی رفتم ، یا رو به دیوار نشستم و ساندویچ گاز زدم یا یک ساندویچیِ پرت ت نگاهی به یک بیت از حافظ...
ما را در سایت نگاهی به یک بیت از حافظ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahmadazarkaman1358 بازدید : 72 تاريخ : جمعه 29 فروردين 1399 ساعت: 3:10

اولین نامه به بیوه جان ـ یک عاشقانه سپید

قسم به پدر «مانی معترف»قسم به مادر «حسنک وزیر»که من در یکی از سال هایِ رفته  عاشق زنی سال ها بزرگ تر از خودم  خواهم شد  و بغل به بغل  «شام آخر» را  با او  خواهم خورد  و بعد به سادگی تمام  به جُرمی غیر نگاهی به یک بیت از حافظ...
ما را در سایت نگاهی به یک بیت از حافظ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ahmadazarkaman1358 بازدید : 74 تاريخ : جمعه 29 فروردين 1399 ساعت: 3:10

آرشیو مطالب

پيوندهای روزانه

لینک دوستان

خبرنامه